طبق تحقیقاتی كه به تازگی صورت گرفته است، پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که سن طلایی زبان آموزی در حقیقت حدود سن ۶ ماهگی است نه ۲ سالگی كه در سال های گذشته تصور می شد
بنابراین کودک کم شنوا از اولین روزی که كم شنوایش تشخیص داده می شود، لازم است سمعک و اقدامات توانبخشی مناسبی دریافت نماید. آن هم نه سمعک با تقویت ناکافی یا کیفیت ضعیف بلکه سمعكی با بهترین امکانات ممکن، چرا كه در تمامی این روزهای کودکی و سالهای بعد استفاده از سمعك و اقدامات توانبخشی، کودک مهارتهای كلامی خود را كسب نموده و این مهارت ها در موفقیت های بعدی وی تاثیر فراوانی خواهد داشت.
کودک از حدود 4، 5 ماهگی و بعد از 8 ، 9 ماهگی کاملاً با دنیای بیرون از طریق صدا ارتباط برقرار می کند و حتی دو تا سه روز صدای مادر را از دیگران تشخیص می دهد. بهترین صدا برای کودک صدای انسان است و به تُن و ریتم و کلام عکس العمل فوق العاده ای نشان می دهد.
- حدود سه ماهگی 3 حرف را می توان در زبان و صدای کودک تشخیص داد: پ ، ب ، م و باید آن ها را برای کودک بیشتر تکرار کرد. حدود 4 ماهگی با صدایی که از خود در می آورد با مادر صحبت می کند و باید به او فرصت این کار را داد.
- کودک حدود 5 ماهگی به نوعی صداهای اطرافش پاسخ می دهد و در غیر این صورت و عدم برقراری ارتباط از طریق صدا با اطراف، از طریق اعضای بدنش این ارتباط را برقرار می کند.
- کودک حدود هفت ماهگی نام خود را تشخیص می دهد و متوجه می شود او را صدا زدید.
- حدود 8 ماهگی اگر اشیاء را نام ببریم به سمت آنها برمی گردد و آن را نگاه می کند و نشان می دهد. نزدیک به ده ماهگی لغت بابا، ماما و دادا را ادا می کند.
- حدود 10 تا 12 ماهگی به آهنگ، عکس العمل نشان می دهد، به ویژه موسیقی که با ریتم بدن او هماهنگی داشته باشد. حدود یک سالگی حرف شما را در جهت دستوری که به او می دهید مانند: بنشین، بخور، بیا تشخیص می دهد و توصیه می شود کلام باید شفاف، آرام و شمرده باشد.
- در وقت حمام کردن او و یا قبل از خواب او، خواندن برای او به صورت تکراری و آهنگین نقش بسیار خوبی در حال او دارد. تا جایی که توصیه می شود از 7 ماهگی برای او باید کتابی را خواند که بهتر است به صورت ریتم و یا حرکات بدنی باشد.
وقتی که کاری را می خواهید برایش انجام دهید باید به صورت کلامی تکرار شود مانند: حمام بردن او، که می گوییم الان می خواهیم حمام برویم، حالا پیراهنت را درمی آورم و ... . و به صورت جملات تکراری و کوتاه باشد و حتی می توان دربارۀ اشیاء نیز با نام ذکر و کاربرد آن توضیح داد و حتی تقلید صداهای اشیاء و حیوانات نیز سبب تقویت حس او می شود. البته تا جایی که سبب وحشت او نشود.
- برخی کودکان نسبت به خندۀ بلند یا عطسه و سرفه نیز عکس العمل منفی نشان می دهند. برخی حوادث طبیعی مانند رعد و برق یا صدای شیپور نیز آثار بدی را روی ذهن کودک بر جای می گذارند.
- صدا یا صوت وسیله و ابزار انتقال خبر است و زبان فرآیندی است که درک و فهم خبر را ممکن می سازد. پس صدایی که از کودک صادر می شود با کلام متفاوت است.
- ایراد کودک می تواند در صدا و صوت باشد که زمینۀ فیزیکی دارد و حال آنکه مسئلۀ فهم و درک مسئلۀ دیگری است. کودک در 4 ماهگی می تواند اجزاء صدا را تفکیک کند مانند لغت پا را از با . اما تفکیک بین سا یا زا و سِ یا زِ تقریباً ممکن نیست.
- اشکال کار کودک تا دو ماهگی این است که دهان کوچکی دارد و زبان دراز و تارهای صوتی او به اندازۀ کافی قوی نیستند. حتی کنترل مغزی بر روی تارهای صوتی وجود ندارد. بنابراین مشکل اولیه جهت صدا درآوردن، مشکل فیزیکی و محدودیت طبیعت است و حال آنکه بین 3 تا 5 ماهگی رشد تارهای صوتی و گلو آنقدری است که اولین صدا معمولاً اُ یا 2اُ می باشد، صدایی که بعداً جهت آرام کردن انسان کاربرد دارد.
- کودک بین 9 تا 18 ماهگی اولین کلمه را به معنی زبان به کار می برد و نه تنها تلفظی شبیه به تلفظ بقیه دارد، بلکه قادر است پیامی را به دیگران نیز انتقال دهد. بیشتر کودکان حدود 12 ماهگی صدا را با زبان مخلوط می کنند (زبان من درآوردی) که با حذف کلمات یا تلفظ، به نوعی چیزی را مطرح می کنند و مادر بر اساس سابقه و آشنایی با زبان کودکش، آن را ترجمه می کند.
- حرکات بدنی برای کودکان جالب است و موجب آموزش اصلی برای زبان آنان است. فراموش نشود که در آغاز تولد تقریباً توان درآوردن همه صداهای همۀ زبان مردمان دنیا را دارند.مثلاً یک کودک ایرانی اگر به چین برود بدون هیچ مشکلی صداها و زبان آن کشور را بیان می کند به عبارتی کودک در هنگام تولد فراخنای روانی کلامی او به صورتی است که همۀ صداها را دارد و آهسته آهسته آن زبانی را می آموزد که مورد تایید و تاکید است و مابقی به بوتۀ خاموشی رو گذار می شود تا جایی که تقریباً حدود یک سالگی توانایی تفکیک و تشخیص را مانند گذشته ندارد.به همین دلیل است که افراد بعد از یک سالگی هر زبانی را یاد بگیرند با وجود توانایی هایی که دارند می توان تفاوت هایی را در سخنشان و تلفظشان دید.
- کودک توان آن را دارد که در یک زمان چند زبان را بیاموزد. حتی سبب افزایش بهرۀ هوشی او نیز شود. اما شاید از آنجایی که مبانی اصلی ذهن، یعنی تفکر و استدلال ممکن است به هم بریزد و یا چند خوانی به وجود آید، اگر اقدامی جهت آموزش زبان های مختلف نکنیم فرزند ما چیزی از دست نداده و آسیبی ندیده.به بیان دیگر آموختن یک زبان در یک سالگی برای کودک کفایت می کند هرچند که ظرفیت آموختن زبان های دیگر را نیز دارد.
از اثرات ناشنوایی بر کودکان می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1- رشد شناختی و هوشی
نتایج تحقیقات اخیر برخلاف گذشته نشان میدهد افراد ناشنوا، سختشنوا و كمشنوا، گروهی هستند كه توانایی هوشی و شناختی طبیعی دارند. سالها روانشناسان عقیده داشتند كه ظرفیت استدلال و تفكر افراد ناشنوا پایین است. البته باید توجه داشت كه این نتایج به خاطر آزمونهای نامناسب افراد ناشنوا بوده است. ولی امروزه با تصحیح آزمونها نشان داده شده كه افراد مبتلا به نقص شنوایی، تواناییهای هوشی و شناختی طبیعی دارند، هرچند نمره خوبی در آزمونهای هوشی دریافت نكنند.
2- پیشرفت تحصیلی
علیرغم تواناییهای هوشی و شناختی طبیعی، متوسط پیشرفت تحصیلی بیشتر كودكانی كه ناشنوا هستند، بهطور قابل ملاحظهای پایینتر از میانگین همتایان شنوای آنهاست. پال و جكسون، گزارش كردهاند: یكی از قویترین یافتهها این است كه ارتباط معكوسی بین نقص شنوایی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد؛ یعنی هرچه نقص شنوایی شدیدتر باشد، پیشرفت تحصیلی پایینتر است. كودكانی كه ناشنوایی ناچیز یا متوسط دارند و به عنوان سختشنوا در نظر گرفته شدهاند، با احتمال بیشتری در كلاسهای آموزش عادی یا در كلاسهای مخصوص این كودكان، علیرغم باقیمانده شنوایی 3-1 سال از نظر پیشرفت تحصیلی عقبتر از همتایان شنوای خود هستند.
3- رشد زبان
برخی بیان میكنند كه، ناتوانی اولیه كودك ناشنوا، محرومیت از صدا نیست بلكه محرومیت از زبان است. كودكانی كه توانایی شنیدن دارند از طریق شنیدن، درك و بیان لغات را آغاز میكنند و از نظر شناختی به رسش میرسند؛ اما برای كودكانی كه قادر به شنیدن نیستند یا نمیتوانند به خوبی بشنوند، این تجربه كمتر حاصل میشود و آنها مدرسه را با تاخیر رشد زبانی آغاز میكنند و برخی از آنها هرگز از نظر رشد زبانشناسی و تحصیلی به همتایان خود نمیرسند. كودكانی كه كمشنوا هستند و توانایی شنوایی آنها پایین است با احتمال بیشتری رشد زبانی خود را تقویت میكنند. پژوهشی كه اكتساب مهارتهای زبانی، صحبت كردن و خواندن و نوشتن را در كودكان ناشنوا بررسی كرده، نشان میدهد كه زبان كودكانی كه ناشنوا هستند به همان شیوه كودكان شنوا رشد میكند، ولی بهطور قابل توجهی آهنگ آن كندتر است.
4- رشد هیجانی و اجتماعی
بنابر اعتقاد موریس، همه انسانها نیازهای اساسی مشابهی دارند كه برای رشد سالم فردی آنها باید ارضا شوند. در میان آنها میتوان به نیاز ارتباط با دیگران اشاره كرد. نیاز اساسی به ارتباط انسانی در افراد ناشنوا همیشه ارضا نمیشود. اطرافیان این نوع كودكان در مورد بسیاری از مفاهیم پیچیده مانند مرگ بستگان، مشكلات هیجانی، مسائل نوجوانی و جوانی و … اطلاعات كافی به آنها نمیدهند و والدین آنان بیشتر برای روشن كردن این مطالب با ایشان ارتباط برقرار نمیكنند و كودك هر روز بیشتر در ترس، نگرانی و دلهره تنها میماند. بنابراین، ناكامی كه ناشی از ارتباط ضعیف است، میتواند منجر به مشكلات رفتاری یا هیجانی برای افراد ناشنوا شود و بر رفتار، ارتباطات و انگیزش آنها اثر بگذارد. از آنجایی كه مهارتهای ارتباطی برای یادگیری تحصیلی ضروری هستند وقتی اینگونه مهارتها تحت تاثیر قرار میگیرند، پیشرفت تحصیلی نیز متاثر میشود؛ اما رشد اجتماعی و شناختی در كودكان ناشنوا ضرورتا با تاخیر مواجه نمیشود، به شرط اینكه از سالهای اولیه، آنها در جریان ارتباطهای پرمعنی و معقولانه قرار گیرند.
در تشخیص کم شنوایی کودکان قبل از ۶ ماهگی باید شتاب کرد
کم شنوایی نوزادان، مسئله ای است که امروز تا حدی شایع می باشد. طبق آمار از هر هزار نوزاد در جهان، معمولا سه یا چهار نوزاد با کم شنوایی عمیق دائمی متولد می شوند. به همین علت مجامع بین المللی همیشه روی این مسئله تاکید دارند که می بایست قبل از شش ماهگی نوزاد، مشکل کم شنوایی مادرزادی تشخیص داده شود.. امروزه پزشکان با بهره گیری از تجهیزات نوین پزشکی قادرند تا در همان بدو تولد، مشکل کم شنوایی نوزادان را تشخیص و در جهت برطرف ساختن آن اقدام نمایند. لازم به ذکر است که این روش ها از لحاظ اقتصادی نیز مقرون به صرفه هستند.در حقیقت پس از تشخیص ناشنوایی، می توان پیش از یک ماهگی برای نوزادان سمعک مناسب را تجویز نمود. این امر سبب می شود که رشد زبانی، درکی و اجتماعی این نوزادان همانند همسالان شنوای آن ها افزایش داده شود.در کنار این ها ، بررسی های جدید حاکی از این هستند که کودکان دچار کم شنوایی که قبل از شش ماهگی برای آنان سمعک مناسب تجویز شده و اقدامات توانبخشی صورت پذیرفته است، مهارت های زبانی به مراتب بهتری نسبت به سایر کودکان دارند. در واقع این تشخیص کم شنوایی و آغاز اقدامات توانبخشی در دوران نوزادی و شیرخوارگی باعث این مسئله می شود که نیاز به اقدامات توانبخشی در دوران مدرسه تا حد قابل توجهی کاهش یابد.
پس از به دنیا آمدن کودک، ارزیابی های شنوایی مقدماتی صورت گرفته که به آن غربالگری گفته می شود. در صورتی که نوزاد از این ارزیابی ها رد شود، برای ارزیابی دقیق شنوایی به مراکز درمانی مجهز ارجاع می شوند. پس از تشخیص هرگونه کم شنوایی در این افراد، سمعک مناسب برای کودک تجویز شده و کودک در یک برنامه توانبخشی زودرس ثبت نام می شود.
کته دیگری که نباید از یاد برد این است که «هیچ کودکی برای استفاده از سمعک یا هر وسیله تقویت کننده شنوایی کوچک نیست» در حقیقت هرچقدر که کم شنوایی زودتر و تدابیر رفع آن به کمک سمعک بهتر انجام شود، برای سلامتی آینده او به مراتب بهتر خواهد بود. متاسفانه آمار و ارقام حاکی از آن است که سن تشخیص شنوایی در کشور ما، در حدود ۲۵ تا ۳۶ ماهگی است. این در حالی است که این سن باید به کم تر از ۳ ماهگی برسد.
اگرچه معمولا کم شنوایی های شدید زیر ۱۸ ماهگی کودک تشخیص داده می شوند، اما در کم شنوایی های ملایم و یک طرفه، معمولا مشکل کم شنوایی تا سن ورود کودک به مدرسه تشخیص داده نمی شود. این تاخیر به وجود آمده در تشخیص کم شنوایی، تاثیری غیر قابل بازگشت داشته و سبب این مسئله می شود که کودک به مشکلات زبانی و گفتاری دچار شود. این مشکلات گاه با گفتاردرمانی حل شده ولی اثراتی از آن همواره همراه فرد باقی خواهد ماند.
به همین دلیل تاکید می شود که غربالگری شنوایی امری کاملا مقرون به صرفه است. لازم به ذکر است که حتی کودکانی که در غربالگری اولیه قبول می شوند، می بایست تا سن سه سالگی هر ۶ ماه یک بار مورد ارزیابی شنوایی قرار گیرند. به همین دلیل متخصصان اطفال از شاخص های خطر کم شنوایی آگاه هستند و زمانی که به مشکل کم شنوایی مشکوک گردند، کودک را به مراکز درمانی ارجاع خواهند داد.