برای ما كه از نعمت شنوایی بهرهمند هستیم و هر لحظه اراده كنیم مقاصد و امیال خود را در قالب كلمات و جملات به دیگران میگوییم، اندیشه اینکه شنوایی و زبان چه نقش مهمی در زندگی افراد دارد، بدون شك میسر نیست؛ ولی اگر نظریه دانشمندان را درباره رابطه میان زبان و اندیشه بپذیریم و اهمیت زبان را در امور اجتماعی بررسی كنیم، به این حقیقت بیشتر پیخواهیم برد كه گروه ناشنوا كه به سبب محرومیت از حس شنوایی، قادر به تكلم نیز نمیباشند، زندگی سختی را میگذرانند. آنكه زبانش بسته است، قدرت تفكرش نیز محدود است؛ زیرا انسان، هم مقاصد خود را با کلمات بیان میکند و هم با این کلمات و مفاهیم فکر میکند و اگر این وسایل در دسترس فرد نباشد، قدرت اندیشه او محدود خواهد شد.
حس شنوایی و زبان، دو عامل مهم یادگیری محسوب میشوند و فقدان آنها كوشش شخص را در امر یادگیری، بیش از حد تصور مشكل میسازد و چهبسا برای عدهای غیرممكن مینماید. از طرفی زبان، یكی از عوامل متحد ساختن گروههای اجتماعی است و کسی كه از این وسیله اتحاد محروم است، به ناچار باید بار سنگین زندگی را بیش از دیگران در تنهایی به دوش كشد و سختی و محرومیت را حس كند.
میان حسّ شنوایی و بینایی شباهتهای فراوانی دیده می شود. این دو وسیله هایی هستند که بیش از حواس دیگر ما را در جریان اطلاعات و تجربه های جهان پیرامون و محیط زندگی قرار می دهند. چون محرّک اصلی آنها اغلب در فاصله های مکانی دور قرار دارد، گاهی آنها را حواس دور نیز نامیده اند. بینایی و شنوایی هر دو بر اثر حرکتهای موجی در جوّ به فعالیّت درمی آیند، از همین روست که درباره آنها از «امواج نوری» و «امواج صوتی» سخن به میان می آورند.
بینایی و شنوایی دو وسیله بسیار مهمّی هستند که ما را در جریان ادراک زیبایی و ظرافتهای ادبی و هنری قرار می دهند. اگر یکی از آنها را از دست بدهیم بی شک از یک گنجینه بزرگ معلومات و تجربه های حسّی محروم می مانیم در واقع حس شنوایی پس از حس بینایی مهمترین وسیله کسب معرفت، پیشرفت نیروهای فکری و عقلی و کسب لذّت به شمار می آید.
ساختمان و کارکرد شنوایی
گوش از نظر ساختمان و کارکرد دستگاه بسیار پیچیده ای است. در اینجا نخست به ساختمان اجمالی گوش و سپس به کارکرد و فیزیولوژی آن می پردازیم. گوش از سه بخش اصلی به قرار زیر تشکیل یافته است:
1- گوش بیرونی
لاله گوش و مجرای شنوایی را دربرمی گیرد. لاله گوش به منزله ی آنتن یا دستگاه گیرنده صوت به کار می رود و مجرای گوش که به طول تقریبی 3 سانتیمتر است به پرده صُماخ برخورد می کند.
2- گوش میانی
این دستگاه حفره ای است استخوانی پر از هوا به نام صندوق صُماخ که پیش از گوش درونی قرار دارد و به وسیله ی مجرای باریکی به نام شیپور اُستاش به حلق مربوط می شود.
3- گوش درونی
این بخش از گوش به سبب شکل پیچیده ای که دارد به لابیرنت معروف است. بخش اصلی گوش درونی کیسه ی پرپیچ و خمی است به نام لابیرنت غشایی که از مایعی به نام آندولنف انباشته است. لابیرنت غشایی در حفره ی استخوانی که به شکل و قالب آن است قرار دارد. لابیرنت استخوانی از پری لنف پر شده و از سه بخش به نامهای دهلیز، مجاری نیمدایره و حلزون تشکیل یافته است.
دهلیز لابیرنت
غشایی از دو کیسه ی کوچک به نام یوتریکل و سکیول تشکیل یافته که به وسیله مجرای باریکی به هم پیوند می یابند. در دیواره داخلی یوتریکل و سکیول دو برجستگی حسی به نام لکه های شنوایی وجود دارند که در احساس تعادل مؤثرند.
مجراهای نیمدایره ای از سه مجرا تشکیل یافته که در سه جهت فضا عمود بر یکدیگرند. این سه مجرا به وسیله پنج پایک به اوتریکول مربوط می شوند و با تشکیل تاجهای شنوایی در احساس تعادل دخالت دارند.
حلزون لابیرنت غشایی به صورت لوله ای است که به دور محوری پیچیده است و در طول آن بیش از 3000 اندام شنوایی خاصّ به نام اندام کُرتی وجود دارد.
لابیرنت استخوانی وضعی مشابه لابیرنت غشایی دارد، امّا اندکی از آن بزرگتر است. اندامهای کرتی در لابیرنت استخوانی درون بخش حلزونی روی تارهای غشاء پایه قرار دارند. باید توجه داشت که هر اندام کرتی از دو یاخته ساخته شده است که بر روی هم کمان کرتی را به وجود می آورند و از مجموع آنها تونل کرتی در سراسر مجرای حلزونی ایجاد می گردد. در دو طرف کمان کرتی یاخته های شنوایی مژه دار جای دارند که با داندریتهای دوقطبی، حسّی محیطی و سازنده ی عصب شنوایی ارتباط دارند.
عصب شنوایی
عصب شنوایی از گوش درونی مایه می گیرد. هر عصب شنوایی دو شاخه دارد. یکی شاخه ی حلزونی و دیگری شاخه دهلیزی که اولی در مغز به مرکز شنوایی و دومی به پیاز مغز (بصل النخاع) می رود و در آنجا با اعصابی که از مخچه می رسند ارتباط پیدا می کند.
مکانیسم شنیدن
زمانی می شنویم که صوت به عنوان یک محرّک صوتی به کار می رود. به تعبیر فیزیکدانها صوت عبارت از امواج متناوب و متراکم تلطیف یافته ای است که به صورت ارتعاش در هوا ایجاد می شود. با توجه به ساختمان گوش مسیر صوت را از منبع ارتعاش تا رسیدن به مغز، به اختصار دنبال می کنیم.
ارتعاشهای صوتی پس از برخورد با گوش برونی، که به منزله آنتن یا گیرنده است، به سوی پرده صماخ هدایت می شوند. اگر منبع صوتی در سطح قرینه بدن باشد دو گوش به یک نحو ارتعاشهای صوتی را جمع آوری می کنند. اما هنگامی که منبع صوتی در یک سطح نباشد ارتعاشهای صوتی در یک موقع و با یک شدت به دو گوش نمی رسند و همین امر سبب تشخیص جهت صوت است.
گوش میانی انتقال دهنده و تشدید کننده ارتعاشهای صوتی از گوش برونی به گوش درونی است. پرده صماخ به وسیله ارتعاشهای صوتی به فعالیت درمی آید و آنها را به یاری استخوانهای کوچک به پرده دریچه بیضی منتقل انتقال می دهند و در عین حال آن را تشدید می کنند.
گوش درونی عمل انتقال ارتعاشهای صوتی را تا یاخته های شنوایی به پایان می رساند و سبب تولید جریانهای عصبی می شود که از طریق عصب شنوایی پس از یک رشته کنش و واکنشهای فیزیکی تا مرکز شنوایی در مغز می روند. در واقع بر اثر ارتعاش دریچه بیضی و پرده دریچه گرد و پس از تحریک مکانی در یاخته های شنوایی جریان عصبی به وجود می آید و به کانون شنوایی زیر شیار سیلویوس در مغز انتقال می یابد.
ویژگی صوتهای موسیقی
نواهای موسیقی سه ویژگی دارند:
1- بلندی یا ارتفاع، که به زیر و بمی صدا مربوط می شود، به تعداد ارتعاش در ثانیه و میدان نوسان یا دامنه صوت بستگی دارد. هرچه دامنه بلندتر باشد صدا بلندتر است. گوش آدمی صداهایی را که فراوانی آنها میان 20 تا 20000 سیکل یا دور در ثانیه است می تواند بشنود.
2- طنین به ویژگی یا کیفیتی از صوت گفته می شود که صدا یا آهنگی را از دیگری متمایز می سازد. طنین با فراوانی ارتعاش امواج یا دوره های موج در ثانیه بستگی دارد. هرچه فراوانی بیشتر باشد طنین بلندتر است. گوش انسان می تواند صوتهای ساده و فرعی را از صوتهای اصلی تشخیص دهد.
3- شدّت به ضعیف یا قوی بودن صوت گفته می شود. برای آنکه صوتی شنیده شود باید شدّتش به آستانه شنوایی برسد. این شدت در صوتهایی که ارتعاشهای مختلف دارند متفاوت است.
نظریه های شنوایی
درباره شنوایی نظریه های مختلفی مطرح شده است که در زیر به شرح مهمترین آنها می پردازیم:
نظریه پیانو
قدیمترین نظریه های شنوایی به نام نظریه پیانو شناخته شده است. بنا به عقیده هلمهولتز ، فیزیولوژیست معروف آلمانی، هر یک از یاخته های مویین اندام کُرتی درست همانند تارهای پیانو پاسخگوی یک ارتعاش خاص است. به علت همین کوکِ ثابت تارهاست که ارتعاش صوتهای مختلف را تشخیص می دهیم.
نظریه مکان شنوایی
در بررسیهای مختلفی که درباره ی غشاء پایه انجام گرفت، معلوم شد که بخش حلزونی ارتعاشهای صوتی را به دستگاههای عصبی می فرستد. این صداها بر یاخته های مختلف غشاء پایه، بسته به بسامد موج، تأثیر می گذارند. آن بخش از غشاء پایه که به دریچه بیضی نزدیک است نسبت به صداهایی که دارای بسامد بالا هستند حساسیت نشان می دهند، حال آنکه بخش نزدیک به لبه درونی حلزون نسبت به صداها با بسامد کم دارای حساسیت می باشند. بنابراین، نظریه مکان شنوایی بیانگر آن است که بسامد یا فراوانیهای صوتی به وسیله ی مکانهای مختلف در غشاء پایه بازتاب می یابد.
نظریه بسامد شنوایی
این نظریه بیانگر آن است که همه غشاء پایه در پاسخ به صداها مانند یک میکروفون به ارتعاش می آید. در این نظریه گیرنده های عصبی نشانه هایی می فرستند که به طور مستقیم با بسامد صداها و همچنین شماره ی تکانشها یا نیروهای محرک عصبی که دستاور بسامد صدا هستند وابستگی پیدا می کنند. بنا بر این نظریه، هرچه یک صدا بلندتر باشد شمار تکانشهای عصبی که به مغز انتقال می یابند بیشتر خواهد بود.
میدان شنوایی
گوش آدمی همه امواج صوتی را نمی تواند بشنود. همان گونه که پیش از این یادآور شدیم گوش موجهایی را می تواند بشنود که دارای 20 تا 20000 ارتعاش در ثانیه باشد. اما گروهی از جانوران، مانند سگ می توانند به بسامدهای بیش از 20000 ارتعاش که شنیدن آنها برای نوع آدمی امکان پذیر نیست پاسخ دهند.
چرا گوش ما بعضی صدا ها را دوست دارد؟
جواب به این سوال جنبه های مختلفی مثل جنبه های فیزیولوژیکی ساختار گوش، ساختار عصبی، جنبه های روان شناختی و ابعاد تاریخی و فرهنگی دارد که بطور ساده و خلاصه به شرح هریک می پردازیم.
1-جنبه های فیزیولوژیکی ساختار گوش
همانطور که گفته شد گوش انسان از 3 بخش کلی تشکیل شده است. گوش بیرونی، میانی و درونی. البته تمامی صدا ها در انتها توسط سیستم عصبی و کنترلی مغز ادراک می شود که در مجموع به تمامی موارد ذکر شده، دستگاه شنوایی بدن انسان اطلاق می شود. هر کدام از بخش های گوش وظیفه کنترل و هدایت صدا به طرف گیرنده های شنوایی حاضر در حلزون گوش داخلی را بر عهده دارند ولی کنترلی در شنیدن یا نشنیدن صدا ندارند. به عبارتی تمامی صدا های اطراف ما که در فاصله ای مناسبی برای شنیدن(که بر حسب سن، جنس صدا، محیط مادی منتشر کننده متفاوت است) و با فرکانس بین 20 تا 20000 هرتز باشد، وارد گوش ما می شود.
صدا های شنیدنی سه حالت دارند: یا از محدوده 20 تا 20000 هرتز خارجند و شنیده نمی شوند، و یا در دو طرف بازه هستند که در این صورت شنیده می شوند اما شنیدن آنها گوش را می آزارد.
حالت سوم نیز همانطور که در نمودار مشخص است، در محدوده ای که با رنگ سبز نشان داده شده است قرار دارد. تمام بخش های این محدوده از ارزش سلامتی یکسانی برای گوش برخوردار نیستند اما به مراتب بی ضرر تر بودن انها به اثبات رسیده است. با توجه به توضیحات، در نتیجه بخش فیزیولوزیک، باید بگوییم که گوش انسان صداهایی را دوست دارد که بسامد صوتی قابل تحملی داشته باشد
2- جنبه های ساختار عصبی بدن انسان
بسیاری از صدا ها را در اصطلاح، آلودگی صوتی پس زمینه یا Background Noise Pollution می خوانیم به این معنی که این صدا ها شاید در بهترین فرکانس شنوایی قرار داشته باشند اما شرایط پخش آنها و همچنین زمان دریافت آنها توسط گوش مناسب نیست. برای مثال صدای مکالمه آرام فردی در زمان استراحت شما، با اینکه از نظر فرکانسی گوش شما را نمی آزارد، اما به دلیل تداوم و تداخل با زمان استراحت شما، آلودگی محسوب می شود. حال فکر کنیم که روزانه گوش ما چقدر در معرض آلودگی صوتی زمینه است! صدای مداوم پرندگان، کارگرانی که در نزدیکی ساختمان شما مشغول کارند، ماشین های عبوری، دزدگیر پر سر و صدای ماشین ها و ... همه و همه مثال هایی از این دستند که اعصلب انسان را تحریک کرده و باعث بروز واکنش های عصبی می شوند. البته در ادامه تحریک کننده های عصبی باید گروه صداهای ناگهانی و کوتاه مدت را نیز معرفی کنیم که خود دو دسته هستند:
1- صداهایی که هشدار دهنده هستند. مثل زنگ ناگهانی ساعت کوکی
2- صداهایی که ناگهانی و غیر منتظره شنیده می شوند. مثل صدای شکستن ظروف شکستنی
در هر دوی این صدا ها، اعصاب تحریک می شود. پس در نتیجه مجموعه صداهای پس زمینه و صداهای ناگهانی و شدید باعث تحریک عصبی است و گوش، شنیدن آنها را دوست ندارد.
برای حفظ سلامت شنوایی باید به این موارد توجه داشت:
1- برای حفظ قوه شنوایی خود در وهله اول باید راهی برای کاهش سطح سر و صدا در محیط پیدا کنیم. از محیط پر سر و صدا خارج شویم و یا سر و صدا را به هر ترتیبی کاهش دهیم.
2- در مورد افرادی که شاغل در مشاغل پر سر و صدا هستند، استفاده از گوشی ها و لوازم محافظتی که سطح و فشار صوت را در گوش کاهش می دهد الزامیست.
3- از آنجاییکه با افزایش فاصله صدا کاهش می یابد و به عبارتی شدت صدا با مجذور فاصله از منبع آن نسبت معکوس دارد، عوامل پر سر و صدا را در فاصله دور تری نسبت به خود قرار دهیم.
آسیب افت شنوایی
افت شنوایی، مشکلی است که می تواند در هر سن و هر شرایطی رخ دهد. اغلب به صورت تدریجی و بدون درد است. ممکن است شما چندین سال متوجه بروز آن نشوید چرا که روند گسترش آن تدریجی است. در این صورت، احتمالا” این مساله مانع از شنیدن و درک گفتار در اطراف شما می گردد و این امر زندگی شما و اطرافیانتان را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
اگر شما احساس می کنید که دچار افت شنوایی هستید، پاسخگویی به سوالات زیر شروع خوبی خواهد بود:
1. آیا اطرافیان از بلندی صدای تلویزیون و یا رادیوی شما شکایت دارند؟
2. آیا به علت نشنیدن صدای زنگ در و یا تلفن از شنیدن صدا و یا دیدن دوستانتان محروم ماندید؟
3. آیا به هنگام گفتگو در محیط های پر سر وصدا دچار مشکل هستید؟
4. آیا اطرافیان بر این باورند که صدای شما به هنگام گفتگو بلند است؟
در صورتی که پاسخ شما به هریک از سوالات ذکر شده مثبت باشد، احتمال وجود درجه ای از افت شنوایی می رود. و از شما می خواهیم که جهت انجام آزمایش شنوایی به متخصصین شنوایی مراجعه نمایید.
شما تنها کسی نیستید که به افت شنوایی دچارید. در واقع شما یکی از ۵۰۰ میلیون نفری هستید که در سراسر دنیا دچار این عارضه هستند. در اکثر کشورها، از هر شش نفر یک نفر دچار میزانی از افت شنوایی است. اما بدانید که تجویز سمعکی مناسب سطح ارتباطی حداقل ۹۰% از افرادی را که دچار آسیب های شنوایی هستند ارتقاء می بخشد و این بدان معناست که یقینا” راه حلی برای شما وجود دارد.
انواع افت شنوایی
افت شنوایی انتقالی
این گونه از افت شنوایی معمولا” در اثر بیماری یا اختلالاتی رخ می دهد که در آن انتقال صدا از طریق گوش میانی یا خارجی مختل می گردد. کم شنوایی انتقالی اغلب با دارو و یا جراحی قابل درمان می باشد. در بعضی موارد سمعک می تواند تا حد زیادی شنوایی را بهبود بخشد.
افت شنوایی حسی عصبی
این نوع از افت شنوایی، گوش داخلی یا مسیرهای عصبی را تحت تاثیر قرار می دهد. در این مورد صدا از طریق گوش خارجی و میانی انتقال می یابد اما گوش داخلی در انتقال صدا موثر عمل نمی کند و این مساله معمولا” به دلیل آسیب سلول های مویی ظریف موجود در حلزون گوش می باشد. این امر منجر به کاهش درک شدت و کیفیت صوت می گردد. این نوع افت شنوایی معمولا” با سمعکی قابل جبران است که صدا را تقویت کند تا بر مساله کاهش میزان حساسیت شنوایی غلبه گردد.
افت شنوایی مختلط
در افت شنوائی مختلط مشکلات شنوایی گوش میانی وگوش داخلی هر در به صورت ترکیبی با هم دیده می شوند.
علل افت شنوایی
عوامل بسیاری در کاهش شنوایی شما تاثیرگذارند:
1. قرارگیری طولانی مدت در معرض سروصدا
2. وراثت
3. بیماری
4. واکنش به داروها
5. جراحت
6. جرم گوش
7. سالخوردگی
8. میزان افت شنوایی
سطوح مختلف کم شنوایی به صورت میزان افت شنوایی بیان می گردند که این میزان بستگی به شدت آسیب دیدگی دارد که از افت شنوایی ملایم تا عمیق طبقه بندی می شود.
اثرات افت شنوایی
افت شنوایی، عده کثیری از مردم دنیا را از طرق گوناگون به خود مشغول کرده است. با گذشت زمان، افت شنوایی منجر به اضطراب، افسردگی، انزوا و تنهایی فرد می گردد. در صورت عدم درمان، آسیب شنوایی ممکن است تبدیل به عارضه ای روان شناختی گردد. به همین علت جستجوی راه حلی مناسب در مراحل اولیه، امری حائز اهمیت است.
علائم افت شنوایی در بزرگسالان
بيشتر کم شنوایی ها به طور تدریجي رخ می دهند و تشخیص علائم آن تا حدودی مشکل است. مثلاً افراد کم کم صدای تلویزیون را بلند کرده و یا از دیگران می خواهند که صحبت خود را تکرار کنند. به تدریج به همراه افت شنوایی بوجود آمده خاطره برخی صداهای آهسته مثل صدای باران و یا پرندگان از یاد می رود .
با مشاهده یکی از علائم زیر به یک متخصص شنوایی مراجعه کنید:
1. صحبت کردن افراد به نجوای زیر لب تبدیل شده است.
2. وقتی فردی صحبت می کند برای فهمیدن آن باید به خود فشار آورید و صدای افراد را به سختی متوجه می شوید.
3. اگر از یک اتاق دیگر و یا از پشت سر با شما صحبت کنند مشکل دارید.
4. وقتی فردی صحبت می کند باید به صورت و لب های او خیره شوید و یا اصطلاحاً لب خوانی کنید.
5. در جاهای شلوغ مثل یک مهمانی که همهمه وجود دارد صحبت های افراد را درک نمی کنید.
6. صدای رادیو یا تلویزیون را بلند می کنید.
7. صدای تلفن را به خوبی نمی شنوید.
8. وقتی در سینما، تأتر یا جاهای تفریحی شلوغ هستید، مشكل داريد.
9. در محیط بیرون از خانه مثل داخل ماشین درک صحبت دیگران برای شما دشوار است.
10. به خاطر مشکل شنوایی که دارید در فعالیت های اجتماعی شرکت نمی کنید.
11. خانواده یا اطرافیان باید حرفهایشان را برای شما تکرار کنند.
علائم افت شنوایی در کودکان
1. نداشتن گفتار متناسب با سن که به اشتباه تحت عنوان تأخیر رشدی یا تکاملی نامیده می شود.
2. نداشتن عکس العمل به صداهای بلند ناگهانی
3. عدم توانایی در جهت یابی صدا
4. عفونتهای مربوط به گوش
5. وقتی از فاصله دور، پشت سر یا اتاق دیگر كودك را صدا می کنید، جواب نمی دهد.
6. تأخیر رشد یا رشد نامتناسب گفتار و زبان
7. تأخیر در رشد گفتار و زبان و یا تولید نامتناسب آن ( دیر زبان باز کردن کودک)
نقص شنوایی
نقص شنوایی یك اصطلاح ژنریك است كه نمایانگر آن عده از ناتواناییهای شنوایی است كه ممكن است درجات شدت و ضعف آن بین خفیف تا عمیق متغیر باشد. نقص شنوایی، شامل دو گروه فرعی ناشنوا و كمشنوا میباشد.
الف) ناشنوا: كسی است كه اختلال شنوائیش از روند پردازش موفقیتآمیز اطلاعات كلامی كه از طریق شنیدن(چه با سمعك و چه بدون سمعك) به دست میآید، جلوگیری میكند.
ب) كمشنوا: به كسی اطلاق میشود كه بهطور كلی با بهرهگیری از وسایل كمكشنوایی بتواند از باقیمانده شنوایی خود در پردازش و فرایندسازی اطلاعاتی كه از طریق شنیدن به دست میآورد، استفاده كند.
برای ناشنوایی، تعاریف بسیاری آمده است ولی آنچه در تمامی این تعاریف قابل توجه است، ارتباط شنوایی با تكلم و گویایی است. در نیمه اول قرن بیستم بهخصوص در دهه 1930 تا 1940 میلادی بسیاری از تعاریف مربوط به ناشنوایی در رابطه با آثار نامطلوب ناشنوایی در گذران زندگی فرد بوده است؛ ولی بعدا و بهخصوص در نیمه دوم قرن بیستم اكثر تعاریف ناشنوایی به نحوی با مساله تكلم و مراوده كلامی مربوط میگردد. زیرا ناشنوایی در رابطه با ناگویایی قابل لمستر است و سنگینی فقدان این حس مهم بشری از این طریق بهتر نمایان میشود.
معمولا دو نوع ناشنوایی وجود دارد:
الف. ناشنوایی ادراکی: ناشی از اختلال حلزون یا عصب شنوایی است كه ناشنوایی عصبی و اكتسابی نیز گفته میشود.
ب. ناشنوایی هدایتی: ناشی از اختلال مكانیسمهای گوش میانی برای انتقال صوت به داخل گوش است كه ناشنوایی انتقالی نیز نامیده میشود.
ذكر این نكته ضروری است كه رابطه نزدیكی بین فقدان شنوایی و عقبماندگی ذهنی در رشد زبان وجود دارد. به همین دلیل متخصصان تاكید زیادی به زمان شروع نقص شنوایی دارند. نقص شنوایی هرچه زودتر در كودك ایجاد شود، رشد زبان در او بیشتر آسیب خواهد دید. به همین دلیل متخصصانی كه با كودكان مبتلا به نقص شنوایی كار میكنند اغلب اصطلاحاتی نظیر ناشنوایی مادرزادی(یعنی آنها كه هنگام تولد ناشنوا هستند) و ناشنوایی غیرارثی(یعنی آنها كه مدتی بعد از تولد به ناشنوایی دچار میشوند) استفاده میكنند. دو اصطلاح دیگر كه اغلب در زمینه یادگیری زبان این كودكان بهكار میروند عبارتند از:
1- ناشنوایان قبل از فراگیری زبان: یعنی اینكه در زمان تولد یا اینكه در اوایل زندگی و قبل از اینكه زبان یا گفتار رشد كند، رخ میدهد.
2- ناشنوایان بعد از فراگیری زبان: یعنی ناشنوایی بعد از رشد زبان و گفتار به وجود میآید.
اندازه گیری شنوایی
برای اندازهگیری قدرت شنوایی، دو بعد را در صدا مورد سنجش قرار میدهند. یكی فركانس و دیگری شدت صوت. فركانس، عبارت است از تعداد ارتعاشاتی(سیكلها) كه هر ثانیه در برابر یك موج صورت میگیرد. شدت صوت، عبارت است از بلندی نسبی یك صدا. سطح شنوایی یك فرد را از طریق تعیین میزان شدتی كه در آن فرد صدایی میشنود، تخمین میزنند.
شنوایی را معمولا با دسیبل(DB) كه نوعی سنجش نسبی شدت صوت است، اندازهگیری میكنند. دسیبل صفر، نمایانگر شنوایی بهینه است. وجود نقص تا 26 دسیبل طبیعی است. از 26 تا 70 دسیبل كمشنوا و از 71 دسیبل به بالا ناشنوا تلقی میشود.
ناشنوایی براساس سطح شنوایی از دست رفته و ملاحظات آموزشی، به پنج گونه تقسیمبندی شده است:
الف. ملایم یا خفیف: 40-27 دسیبل شنوایی از دسترفته: فرد برای شنیدن صداهای ضعیف یا بافاصله مشكل دارد و احتمالا برای تكلم صحیح نیازمند گفتاردرمانی است.
ب. متوسط: 55-41 دسیبل شنوایی از دسترفته: فرد میتواند مكالمات رودررو را بشنود، اما در درك شنوایی بحثهای کلاس درس با مشكل مواجه است. احتمالا وسایل كمكی در زمینه شنوایی و نیز جلسات گفتاردرمانی مورد نیاز است.
ج. متوسط تا شدید: 70-56 دسیبل شنوایی از دسترفته: فرد نیاز به سمعك دارد و برنامه آموزشی وی باید بهطور جدی شامل تربیت شنوایی و آموزش تكلم و زبان باشد.
د. شدید: 90-71 دسیبل شنوایی از دسترفته: فرد تنها قادر به شنیدن صداهای بلند و نزدیك است و گاهی به عنوان ناشنوا قلمداد میگردد. اینگونه افراد نیازمند سمعك، برنامه آموزشی ویژه ناشنوایان و نیز آموزش تكلم و زبان هستند.
ه. عمیق: 91 به بالاتر دسیبل از دسترفته: فرد احتمالا صداهای بلند و ارتعاشات آن را میشنود و برای درك امور عمدتا بر حس بینایی تكیه دارد. معمولا این افراد ناشنوا محسوب میشوند.
بررسی برخی اقسام ناشنوایی
الف. كری روانی: بعضی افراد از نظر عضوی هیچگونه نقصی در دستگاه شنوایی ندارند ولی با اینهمه از شنیدن اصوات بهخصوصی عاجر میباشند. البته امروزه با اختراع دستگاه شنواییسنج و وجود تستهای روانی، ناشنواییها از هم تفكیك میشوند و كودكان هر دسته تحت آموزش ویژه خود قرار میگیرند.
یكی از معمولترین انواع كری روانی، “كری هیستری” است. بیمارانی كه تحت عنوان هیستریك تقسیمبندی میگردند، اصولا اختلالاتی در آلات حس و حركت آنان وجود ندارد. این دسته از بیماران با وجودی كه هیچگونه نقص عضوی ندارند و ساختمان چشم و گوش و یا اعضای آنان سالم است، نمیبینند و نمیشنوند. گاهی این اختلال در حافظه فرد مبتلا مشاهده میشود و بیمار همه مخلوقات و حتی نام خویش را از یاد میبرد.
یكی دیگر از انواع كری روانی را “كری لفظی” میخوانند. این دسته از مبتلایان با وجودی كه اصوات را به خوبی میشنوند، قادر به فهم معانی كلمات نیستند. به عبارت دیگر، شخص مبتلا نمیتواند بین كلمهای كه شنیده است و شی مربوط به آن كلمه، رابطهای برقرار سازد. علت اصلی این نوع كری ممكن است در اعصاب شنوایی یا مغز باشد و یا به علت ضربه یا حادثهای از قبیل تصادف ایجاد شده باشد.
استعمال بیش از حد و نامناسب داروها، گاهی نقایصی را در دستگاه شنوایی سبب میگردد. كنین، آسپرین و استعمال بیش از حد آنتیبیوتیكها تاثیر نامطلوبی بر دستگاه شنوایی میگذارد. همچنین اشخاصی كه در كارخانه یا مكانهای شلوغ كار میكنند پس از مدتی نسبت به آن اصوات نوعی مصونیت پیدا میكنند و پس از چندی متوجه میگردند كه حساسیت شنوایی آنان نسبت به برخی از صداها تقلیل یافته است.
ب. نقص شنوایی در پیری: بهتدریج كه انسان رو به پیری میرود، نوعی فرسودگی عمومی ظاهر میشود. این فرسودگی شامل دستگاه شنوایی نیز میگردد. به تجربه ثابت گردیده كه بعد از 40 سالگی بعضی از اعضای اعصاب شنوایی رو به ضعف نهاده و كمكم شنوایی رو به افول میرود.